درد من حصار برکه نیست. درد من زیستن با ماهیانی است. فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است. نصب آب شیرین کن در کوخرد. نمیدونم خبردارین یا نه که چند ماه پیش خادم عزیزمون! شنیده ها حاکی از اونه که حاجی خادم دست و دلباز ما! من که نزدیک بود بال در بیارم از خوشحالی! .

معرفی منطقه ی تاریخی و پتانسیل های کوخرد. آب انبار کوشش برای ذخیره آب. در انتها كه گودال به اتمام مي رسيد گاو را قرباني مي كردند و گوشتش را به مردم مي دادند.

بازگشت پس از مدت ها. زمان واژه ها را از بین می برد. زمان خاطرات را می فرساید. زمان و گذر روزگار هویت ما را می سازد و می سوزد. زمان بناهایی همچون مسجد جامع قدیم و کاروانسرا که مردم با خشت جان خویش بنا نهاده بودند از بین می برد. ما هم می رویم تا آیندگان چه سازند. شب و روزتان خ وو ش. صدای دورا دور تلمبه حاجی علی.

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر. یادگاری که در ین گنبد دوار بماند. از نثار و شفاق و ایمان! وقتی خواستی نسوزند. از امید سرودی واز رنگهای رنگارنگ. از چشمان امیدی که نقد خاطره هاست! سوختند با تششعات بی وقفه بهتان. چتر شبهای سرد و بارانی. و گره از لبخند برکش. دوار ضلعین گونه ات . آستان قبله هاست! آستان امیدها و سرخط هاست! اینجا چتری برای خورشید است. 웃 유 حضورتان گلباران 웃 유. به وبلاگ من خوش اومدین. ٠ در پناه حق ٠.